گذر ایل و احشام بختیاری از رودخانه سهمگین کارون
گذر ایل و احشام از رودخانه سهمگین کارون :
سالیان سال ایل در راه پیمایش ره خود جهت رسیدن به سوی محل شوق زندگی و امید یافتن علف وادامه حیاط حداقل سالی دو بار برای عبورازکوهها و دشتها ،پستیها و بلندیها و کوههای صعب العبورو راههای باریک ( تی تم ره ) *، بردل سینه کوهها و عبور دادن بیش از 50 تا 60 هزار از زنان ( تهده )** به کمر بسته و بچه ها ، مردان رشید و جوان و ریش سپیدان و عبور دادن بیش ازیک میلیون سم گله اسب ، قاطر ،خر و گاو که بر روی آنان از چادر سیاه هر خانواده تا حداقل یک ( جیره )*** بسته شده و میش و بز و ... بصورت هر جمع طایفه ای و فامیلی یکی پس از دیگری از رودخانه خروشان وسرد و سهمگین کارون که نه پلی داشت و نه قایقی میبایست عبور کنند ! سرعت حرکت آب ممکن بود هر لحظه دیر یا زود کسی را در گرداب مرگ خود بکشاند و جانش را بگیرد آیا همه میتوانند شنا کنند ؟ آیا همه به زمین خاکی آن دست رودخانه میرسند چاره چیست ؟ که همه باید از آب یخ زده و سرمای هوا و آب آبی که بر اثر طغیان سفید گشته و چنان بر سینه سنگها میکوبد که گویی جان میخواهد و مبارز میطلبد . چگونه مییتوان گذشت و تلفات کمتری داد و به این رود خروشان قربانی نداد ؟چقدر بالاتر باید به آب زد و تن به آب داد تا بتوان بر سرعت آب تسلط یافت ؟ آیا در سرمای آب کسی غرق نمیشود یا سنگکوب نمیکند آیا تلاطم موجها و گردابهای سخت حیوانات را در کام خویش نمیکشد . بزرگان هر ایل تجربه اند ! تجربه !تجربه ای از گذشته ! ؟
سالیان سال است که اینان بوسیله ابتدایی ترین وسیله ها از رود خانه ها عبور میکنند ! بوسیله پوست ، پوست های شناور پوست حیوانات چهار پا (مشک **** و تول آوین ***** ) ، و کلک ****** تا قربانی کمتری از جان و مال بدهند .
در زمان قبل از حرکت ایل و در طی سال که ایل در محل ییلاق یا قشلاق خود میباشد و اتراق کرده از کشتن حیوانات حلال گوشت خود پوست را از ناحیه سر حیوان بدون اینکه شکم آنرا پاره نمایند ازدست و پا ی حیوان جدا کرده و از راه سر بوسیله دست پوست را از گوشت جدا نموده و طی انجام مراحل نمک پاشی و...پوست را ورانه کرده و سوراخهای دست و پای آنرا دوخته سپس مجد د به حالت اول خود بر میگردانند یعنی مجددا روی پوست حیوان رو به بیرون است .که در زمان گذر از رودخانه با گرفتن سر پوست در دست و با بالا وپائین کردن آن بگونه ای که در زمان پائین بردن دست و پوست بصورت همزمان دهانه را می بندند و با بالا آوردن دست سریعا دهانه آنرا ( پوست ) باز میکنند و با سرعت تا پر شدن هوا در درون مشک ( تول آوین ) به اندازه کافی که بتوان روی آن دراز کشید اینکار را انجام میدادند و درب آنرا بوسیله بند بگونه ای که پوست گردن تاه شده باشد می بندند. اگر در حین انجام مراحل جدا کردن پوست از گوشت در پایان کار و انجام مراحل پرداخت کاراحیانا سوراخ ریزی ( حداکثر نیم سانتیمتر ) در پوست ایجاد میگردید توسط زنان و مردان بوسیله پوست یا پارچه ( پرو ) دوخت و دوزمیگردد یا اینکه سوراخهای ریزتر توسط چوب ( کوده ) *******مسدود میگردد . که یکی از این مشکها را جهت یکنفر و چند تای آنرا جهت بستن بهم جهت درست نمودن کلک و سوار شدن جمعی انسان یا دام و عبور از رودخانه استفاده مینمایند . در میان گله داران وکسانیکه احشام دارند بیشرین حیواناتی که براحتی از آب عبور میکردند میش و گاو بوده است . و حیواناتی همچون خر، بز ...توسط کلک یا ( جره ) ******** نقل و مکان میگردیدند .
گدار :
در محل گذر رودخانه خروشان کارون هر مکانی که کمتر دست خوش طغیان و تلاطم رودخانه بود و آب جریان آرامتری داشت که بتوان توسط شنا کردن و وسایلی همچون مشک ، تول آوین و کلک عبور کرد گدار گفته میشود که بر روی رودخانه کارون طبق تحقیقات و تفحس چند تایی از این مکانها را با ذکر محل ، نام برده میشود . بلطف حق در ویرایش بعدی مکانهای جدیدی از گدارهای ایل بختیاری که همان لر باشد مجددا ذکر خواهیم کرد .
1 ) گدار اندیکا : مستقر در محدوده روستای ناصر خسرو اندیگا 2 ) گدار دولاب : مستقر در محدوده اندیکا مجاور تلمبه خانه آب شرب شرکت ملی نفت مسجدسلیمان معروف به گدار حاج منصور گندعلی این گدار مشترک میان طوایف کیارسی و طوایف گندعلی بوده که طبق اظهارات بزرگان تا سال 1314 صاحب کلک جهت جابجایی هر نفراز عرض رودخانه دهشاهی ( 50 ) دینار هر 100 دینار یک (1 ) ریال ریافت مینمود . نامبرده جهت جابجایی دارای چند کلک بوده. 3) گدار گز استان (استون ) : در نزدیکی شهرستان لالی
4) گدار خانی : مستقر در پائین دست شهرستان لالی
5) گدار سلیران ( سلیرون ) : که نام آن مشخص کننده منطقه و طایفه میباشد . قابل ذکر اینکه مکانهای ذکر شده بالا قبلا از توابع شهرستان مسجدسلیمان بوده که خود به شهرستان تبدیل گردیده اند .
** (تهده ) گهواره چوبی که از چوب بسیار نازک و بالای آن بصورت هلالی ساخته میشد و پائین آن که پایه باشد بگونه ای هلال داده میشد که با یک تکان دادن تا چند دقیقه گهواره به حرکت خود ادامه میداد با آنرا با ریسمانهای رنگی و مهره و ( لپک ) و کمی پوست و موی گرگ آذین بندی میگردید تا نگاه کودک برای آرامش و خواب به اینگوه وسایل باشد .تکان دادن گهواره خالی درحای که طفل در آن نباشد میان خانواده خوبیت و شگون نداشت .
***( جیره ) قفس گرد و کوچکی که از درخت بومی بنام ( جرگ ) بادام کوهی و بصورت دایره و کشیده شده که بتوان چند مرغ و خروس در داخل آن بصورت نشسته جای داد و براحتی حمل و نقل گردد.این درخت که حداکثر ضخامت ساقه های آن به اندازه یک مداد بود بریده و جهت بافتن توسط زنان و یا مردان در درون آب کذاشته میشد تا براحتی بتوان آنرا ساخت و حالت داد تا شکسته نشود و درب آنرا بوسیله تکه ای پارچه یا مشابه آن می بستندد. رنگ زیبای این قفس به حالت قهوه ای باز ( ونگه ) در می آید.
شاهرخ فرهادیان